کمپانی های بزرگ با سرمایه گذاری های کلان در حال رقابت با یکدیگرند و در تلاش هستند که خود را به عنوان موفق ترین برند در بازار کار خودشان معرفی کنند. اگر شما برندینگ و پیام برندتان را به درستی اجرا کنید، میتوانید به اولین نام در ذهن مشتری برای حل یک مشکل تبدیل شوید. اما اگر نتوانید، خب آنوقت باید در دریای آماتورها غرق شوید و برندهای بزرگ را با حسرت تعقیب کنید.
ثبات برند مسئله بسیار مهمی است. اگر میخواهید پولتان را در مسیری خرج کنید که برندتان نشان دهنده شخصیت شما، پیام شما و ارزشهایتان باشد بهتر است فقط یک نفر یا یک تیم این پروژه را برایتان انجام دهد. این نکته درست است که می شود طراح را تعویض کرد، اما افکار و خلاقیتهای او عوض شدنی نیست. احتمال دارد که یک طراح به راحتی یک مسیر را طی کند در حالی که طراح دیگر به زحمت بتواند کار او را ادامه دهد.
شما با برندتان چه پیامی را می خواهید مخابره کنید؟ فونتی که برای آن انتخاب می کنید تا کمک زیادی برای رساندن آن پیام می کند، یا باعث به وجود آمدن کشمکش در ذهن مخاطب می شود.
برای مثال اگر می خواهید حرفه ای بودن برندتان را نشان دهید و محصول یا خدمتتان را فقط به حرفه ای ها بفروشید، نیازی به استفاده از یک فونت پر انرژی نخواهید داشت. شاید یک فونت سریف دار، مانند فونت لوگوی روزنامه نیویورک تایمز مناسب شما باشد.
قرمز: استفاده از رنگ قرمز در برند انرژی، احساس و قدرت را به مخاطب نشان می دهد. برندی مثل کوکاکولا
زرد: استفاده از رنگ زرد در برند نشان می دهد که شما فردی مثبت گرا و شاد هستید. برندی مثل فراری
نارنجی: وقتی شما از رنگ نارنجی در برندتان استفاده می کنید، احساس خلاق بودن، مطمئن و خاص بودن را به مخاطب القا می کنید. برندی مثل فانتا
صورتی: اگر می خواهید پیامی زنانه را با برندتان به گوش مخاطبان برسانید، از رنگ صورتی استفاده کنید. برند زنانه ای مثل باربی به همین دلیل از رنگ صورتی استفاده می کند.
آبی: رنگ آبی کمک زیادی برای ترسیم حس قابل اعتماد ، آرام و راحت بودن به شما می کند. برند سامسونگ یا فورد موتورز
مشکی: بعضی از برندها از رنگ مشکی در طراحیشان استفاده می کنند. این رنگ به آن ها تجلل، جسور بودن و جدی بودن را تقدیم می کند. مثل کمپانی بنتلی
زمانی که مردم در اینترنت درباره شما جستجو می کنند، باید به راحتی شما را پیدا کنند. به همین دلیل شما باید مشخصات دقیق خود را اعلام کنید. با وجود معروف بودن فیس بوک ، توییتر یا اینستاگرام که مکان اول معرفی بیزینس ها به حساب می آیند، شما می توانید از شبکه های غیر معروف تر برای معرفی خود استفاده کنید. این کار خاص بودن شما را نیز نشان می دهد.
برندینگ شما فقط شامل عکس و طراح هایی که استفاده می کنید و یا فونت نوشتاری نمی شود، بلکه از آن فراتر هم می رود. مشتری دوست دارد بداند شما دقیقا چه کسی هستید و چگونه می توانید مشکلات و نیاز هایش را برطرف کنید.
اگر شما هنوز اساس نامه برای فعالیتتان مشخص نکرده اید یا نمی دانید به چه دلیل این کار را انتخاب کرده اید و چه چیزی برند شما را پیش خواهد برد، مطمئن باشید که پول زیادی را روی میز گذاشته و اتاق را ترک کرده اید. شما باید پیامتان را بسیار واضح و مشخص به مشتری نشان داده و آن ها را شناسایی کنید. اگر شما مخاطبتان را به صورت کامل مشخص کنید، فروش محصولتان بسیار آسان خواهد شد.به این دلیل که مشتری شما متوجه این نکته می شود که شما محصولتان را مشخصا برای او تهیه کرده اید.
در مرحله اول مشتریتان و اینکه چرا وارد این نوع بیزینس شده اید را شناسایی کنید. حالا وقت اینست که با مخاطب به صورت مستقیم صحبت کنید.
متنی که در وبسایتتان می نویسید، تبلیغاتی که برای مطرح شدن برندتان انجام می دهید، و دریافت انتقادات و پیشنهادات به صورت مستقیم از مشتری را جزو لیست کارهایی که باید انجام دهید، قرار دهید. و آنوقت رشد صعودی فروشتان را مشاهده کنید.
مشتریانی که تبلیغات شما را می بینند، و یا به صورت مداوم وبسایتتان را چک می کنند، بیشتر ترغیب می شوند که اطلاعات شخصیشان را( مثل شماره موبایل، آدرس ایمیل) در اختیار شما قرار دهند. و از آن مهم تر، پولشان را به شما بدهند.
زمانی که در مطرح کردن برند خود دچار مشکل شده اید، به عقب برگشته و از خود بپرسید برندهای بزرگ جهانی چگونه موفق شده اند. مهم ترین قدم آن ها برای فروش محصولات جدیدشان، تبلیغات کامل آن محصول است. پس شما هم می توانید با سرمایه گذاری در تبلیغات ، جدی بودن برندتان را به مردم نشان می دهید و آن ها نیز به تناسب شما را جدی می گیرند. به همین دلیل است که خیلی از بوتیک های کوچک تبدیل به یک برند و کمپانی بزرگ می شوند.